وصیت محمدرضا پهلوی(آریامهر)


Mona Liza

 

" در این هنگام كه دور از خاك وطنم در چنگال این بیماری جانكاه آخرین روزهای زندگی خود را سپری میكنم ، به عنوان پادشاه ایران زمین این پیام را به ملتم كه در شوم ترین دوران تاریخی وطنش روزگار تیره ای را میگذراند میفرستم . همانند هر مسلمان معتقدی كه در آستانه مرگ از وجدان پاك و صفای كامل روح برخوردار است خداوند بزرگ را به شهادت میطلبم ، از آن وقت كه صرفا به خاطر جلوگیری از خونریزی هموطنانم ناچار خاك ایران را ترك كردم آنی از فكر سیه روزی تدریجی ملتم ، و مخصوصا اندوه رقت بارشهادت وطن پرستان با نام و گمنامی كه سینه های فراخ خود را در مقابل جوخه های آتش جلادان قرار داده اند فارغ نبوده و با تار و پود وجودم این رنجهای روز افزون را احساس كردم و در این رهگذر از تقدیر خود رضایت دارم ، که در این دوران آوارگی ضربات تازیانه سرنوشت ، این رنج ملی را بر روح و جسم رنجور من نیز کوفته است ... شگفت اتفاقیست ، در همان لحظاتی كه قلب من از حركت می ایستد ، قلوب افسران دلاورارتش من نیز كه در تكاپوی نجات وطن بوده اند ، پیاپی آماج گلوله های دشمنان ایران قرار میگیرند ، من این تقارن را به پیوند معنوی ناگسستنی که بین خودم و این ارتش که ناجوانمردانه در بستر یک دسیسه ضد ملی و میهنی قرار گرفت ، وجود دارد ، تعبیر میکنم . وبرای اینكه چنین پیوندی جاودان ماند ، توصیه میكنم كه بعد از نجات كشورم ، كالبدم درگورستان این شهیدان جانباخته وطن ، مدفون گردد ... من در این دقایق واپسین شیرینی خاطرات افق ایران عزیز را كه به آن عشق می ورزم ، در برابر تلخی زهراگین مرض جانسوز قرار داده ام . خاطره شالیزارهای كرانه های دریای خزر ، و مرغزارهای دیلم ، خاطره قله های پربرف سبلان و سهند آذربایجان ، خاطره كوهستانهای سبز و خرم زاگرس كردستان ، و هامونهای عریان بلوچستان ، خاطره اروندرود خوزستان و هیرمند سیستان ، خاطره دشت ارژن فارس ، خاطره حاشیه های كویر سوزان خراسان و كرمان ، خاطره شهركها و دهستانهای ساحلی خلیج فارس ، خاطره كوچ عشایر دلیر و فداكار و بطور كلی با اندیشه همه گوشه و كنار آن سرزمین مقدس و مردم پرتلاش و پرتوان آن ، چشم از جهان .. فرو میبندم

 

به یاد داشته باشیم که صفحات تاریخ وطن ما ، فراز و نشیب های فراوانی را در خود حفظ کرده است ؛ ولی همچنان که حمله اسکندر ، هجوم مغول ، فتنه افغان و اشغال متعدد بیگانگان ، قادر نشدند مشعل فرهنگ و تمدن باستانی ایران را خاموش کنند ؛ مطمئن هستم شعله های فروزان این تمدن و فرهنگ در پرتو انوار خیره کننده خود بر این سیاهی اندوهبار چیره خواهد شد ، و یک رستاخیز ملی افتخارات نسل حاضر را در تاریخ درخشان ایران ثبت خواهد کرد .

 

 

من سرنوشت کشور را به قانون اساسی می سپارم . این قانون اساسی ودیعه گرانبهایی است که انقلاب مشروطیت به ملت ایران ارزانی داشته است ، و به همین جهت صیانت و احترام به اصول آن که بنیان تمامیت ارضی و استقلال میهن ماست و همچنین شالوده حاکمیت ملی ، متکی بر قومیت تاریخی و مبانی اعتقادات مذهبی مردم این سرزمین بر اساس آن استوار است ، بر همه آحاد کشور از واجبات ملی است و پاسداری از آن را به پسرم تاکید میکنم .

 

 

امیدوارم او که اینک در عنفوان جوانی است و جوهر وجودش مانند هر جوان ایرانی دیگر سرشار از غرور ملی است ، با درک حقایق این تجربه تلخ تاریخی که ملت ایران به بهای گرانی اندوخته است ، پند زمانه را بیاموزد و فقط به اتکای احدیت متعال و پشتیبانی نیروی مردم و همگامی با آن ، پرچم مقدس سه رنگ ایران زمین را در اهتزاز و سرافراز نگه دارد .

 

 

محمد رضا پهلوی مرداد ماه 59



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:وصیت محمدرضا پهلوی(آریامهر),ساعت 19:26 توسط FARSHID| |


Power By: LoxBlog.Com